درد دل های عشقولانه



خیلی وقت است که کسی در خانه قلبم مهمان نیست؛ اما دو ماه یا کمی بیشتر مهمان منحوسی وارد زندگی من و همه دنیا شده که زندگی مان را زیر و رو کرده است. نمیتوان مادرم را در آغوش بگیرم و ببوسم نمیتوانم باشگاه بروم و ورزش کنم نمیتوانم خانه خواهرم بروم و با او و فرزندانش بلند و بی خیال بخندم نمیتوانم در شهر پیاده قدم بزنم و خیال بافی کنم نمیتوانم کسی را به خانه ام دعوت کنم و با فنجانی چای و لبخند میزبانش باشم نمی توانم

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Amy رمان آموزش های کاربردی اتوکد رایگان جایزه بگیرید ☆خــــَـنـــٖدِهٓ هــٰایِ فـٰــآلــٍشّْ :) زهرا موسی پور فومنی (شاعر و ترانه سرا ) دغدغه هاي پزشک آينده به اصطلاح صفر Miguel